آموزش و پرورش، بهعنوان مسئول اصلی تعليم و تربیت در کشور، وظیفه تربیت نسل آینده و دستیابی دانشآموزان به حیات طیبه در ابعاد فردی، خانوادگی، اجتماعی و جهانی را بر عهده دارد.
دستیابی به حیات طیبه، نیازمند طراحی نهادهای گوناگونی هستند که هریک از آنها پایههای اجتماع انسانی تشکیل میدهند.
یکی از ویژگیهای مهم حیات طیبه، توازن و اعتدال در ابعاد مختلف است، طوری که فرد علاوه بر شکوفایی فطرت الهی به رشد همهجانبه استعدادهای طبیعی و تمایل خود بر مبنای نظام اسلامی و به دور از هرگونه افراط و تفریط میپردازد.
با گذشت بیش از یک دهه از تصویب سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش در شورای عالی انقلاب فرهنگی سندی که قرار بود چشمانداز اصلی تحول در آموزش و پرورش و نظام تعلیم و تربیت کشور قرار بگیرد، به میزان مورد انتظار اجرایی نشده است.
بنابراین، دستیابی به اهداف سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بهعنوان سند بالا دستی آموزش و پرورش، نیاز به نقشه راهی متناسب با زیستبوم و فرهنگ ایرانی- اسلامی دارد.
در سالهای اخیر بعلت تصمیمگیری نادرست در مسیر حکمرانی آموزش و پرورش در سایه فهم غلط از حکمرانی و الگو برداری از الگوهای غربی، کشور دچار عقبماندگی از برنامهها و عملیاتی نشدن سند تحول شده است.
عدم اجرای صحیح سند تحول بنیادین آموزش و پرورش از سال ۱۳۹۰ تاکنون، باعث شده است که از ایجاد اصلیترین ابزار توسعه ناتوان بمانیم. لذا لازم است برای دو نسل باید نهایت تلاش را در همه دستگاههایی که در این امر، دارای نقش هستند، بکار بگیریم.
باید دستور سرمایه بس برای اقتصاد صادر کنیم، همین حالا هم ظرفيت شهرک های صنعتی ما چهار برابر ظرفیت اقتصاد کشور است.
اجرای درست سند بنیادین تحول آموزش و پرورش و عدالت آموزشی باکیفیت و همچنین آموزش و پرورش عدالتمحور را میتوان حلقه گمشده حکمرانی امروزه آموزش و پرورش دانست.
قصد دارم در این سلسلهنوشتار، به موضوع دلیل عدم اجرای این سند و در نتیجه عدم برقراری عدالت آموزشی باکیفیت بپردازم و در نهایت راهکارهایی را بهعنوان یک معلم و مدرس دانشگاه برای رفع معضلات این حوزه، ارائه کنم.